طلاق از طرف شوهر:

زوج می تواند هر زمان که بخواهد زوجه را طلاق دهد، لکن برای اینکار بایستی همه حقوق مالی زوجه را پرداخت نماید. در این نوشته به صورت مشروح توضیح خواهیم داد که حقوق مالی زوجه چیست و چگونه باید پرداخت گردد.

طبق قانون زوج برای طلاق دادن همسر خود نیاز به هیچ ادله یا بهانه ای ندارد و همین که به دادگاه مراجعه نموده و دادخواست طلاق ارائه دهد، دادگاه حکم به طلاق صادر خواهد کرد. اگر چه اکنون دادگاهها تلاش می کنند که بین زوجین صلح ایجاد نموده و به همین جهت اسیسات قوقی مثل داوری و مشاوه خانواده در دادگستری ها ایجاد شده است. لکن پیشنهادات ایشان لازم الرعایه نیست و زوج در صورتی که مصمم به طلاق همسر خود باشد، علیرغم همه این موارد می تواند آزادانه مخالفت نموده، تمکین به صلح و سازش ننماید.

بر اساس ماده 11 قانون شورای حل اختلاف و بخشنامه رئیس قوه قضائیه، دادگاهها موظفند قبل از رسیدگی به دعاوی، علی الخصوص دعاوی خانواده، پرونده ها را به شورای حل اختلاف ارجاع نمایند تا آنها تلاش کنند که صلح و سازش بین طرفین ایجاد کنند. بنابراین طبیعی است که پرونده در ابتدا به شورای حل اختلاف ارجاع گردد. البته باید بدانید که این ارجاع صرفا بابت صلح و سازش است و علیرغم تلاش اعضای شورای حل اختلاف در جهت صلح و سازش اگر متقاضی طلاق نسبت به صلح و سازش مخالفت نماید، ایشان چاره ای جز ارجاع پرونده به دادگاه خانواده برای تصمیم گیری در مورد طلاق ندارند.

بعضا اشخاص گمان می کنند دعوت ایشان به شورای حل اختلاف همان جلسه رسیدگی به دعوی مطروحه است و به همین جهت شهود و ادله با خود در آن جلسات همراه می نمایند. لکن همانطور که معروض شد، این جلسات به جهت صلح و سازش بین طرفین برگزار می شود و نیاز به همراه داشتن ادله اثبات دعوی در این جلسات نیست. حتی اگر شخصی قصد و نیت مصالحه نداشته باشد، می تواند در این جلسات حضور پیدا نکند و مشکلی نیز از این بابت پیش نخواهد آمد.

تعیین داور:

طبق قانون دادگاه ضمن ابلاغیه به طرفین به ایشان مهلتی داده تا هر کدام از طرفین یک داور برای خود تعیین و به دادگاه معرفی کنند. داوران باید شرایط مخصوصی داشته باشند، مثلا متاهل باشند و سن ایشان حداقل 40 سال باشد، لکن در مواردی می توان از این شرایط عدول نمود و دادگاه اجازه این امر را به طرفین یا یکی از ایشان خواهد داد. اگر شخصی که به او ابلاغ شده داور معرفی نماید از معرفی داور استنکاف نماید، دادگاه از بین اشخاص مورد وثوق خود شخصی را بعنوان داور تعیین می نماید. داور می تواند از اشخاص خانواده، خویشان یا دوست هر کدام از طرفین باشد.

اولین پیشنهاد ما به شما مراجعه به وکیل دادگستری متخصص دعاوی خانواده می باشد. داوود اسیوند وکیل پایه یک دادگستری و متخصص در زمینه دعاوی ارث می تواند در این موارد همراه و مشاور شما باشد.

جلسه رسیدگی و دلایل:

علی القاعده در جلسه رسیدگی دادگاه ابتدا تلاش برای صلح و سازش می نماید و سعی می کند طرفین را به ادامه زندگی مشترک تشویق کند، لکن اگر مصالحه واقع نشود وارد در ماهیت شده و شروع به رسیدگی می نماید. اساسا مرد برای طلاق زن نیاز به هیچ ادله ای ندارد و لازم نیست شهود یا دلیلی برای اقدام خود ارائه کند. در واقع طلاق از جانب مرد به لحاظ حقوقی یک ایقاع است. ایقاع یعنی عمل حقوقی یک طرفه و شرعا هر مردی می تواند همسر خود را با پرداخت حقوق مالی وی طلاق دهد. لکن قانون به جهت یکسان سازی رویه، این اقدام یک طرفه را منوط به صدور حکم از طرف دادگاه نموده است.

در عمل دادگاهها در مورد دادخواست زوج بر تقاضای طلاق رای به نفع زوج صادر می کنند، و رای به صدور طلاق طی سه ماه خواهند داد، لکن در مورد حقوق مالی زوجه سخت گیری کرده و میزان آن را بسیار بالا تعیین می کنند. مثلا طی حکم صادره اعلام می کنند، “به مرد اجازه داده می شود که همسر خود را پس از پرداخت کلیه مهریه طلاق دهد” که این موضوع عملا اجرای طلاق را غیر ممکن می سازد.

اضافه بر این تعیین تکلیف در مورد جهیزیه، نفقه گذشته زوجه و اگر طلاق رجعی باشد نفقه زوجه در ایام عده و نحله و اجرت المثل نیز از وظایف دادگاه است که باید به آن رسیدگی شود. بنابراین حقوق مالی زوجه کاملا رسیدگی و مورد حکم قرار می گیرد. بنابراین بار مالی سنگینی به عهده زوج گذارده می شود که باید قبل از اجرای صیغه طلاق از عهده پرداخت آن برآید.

البته این موضوع نیز راه حلهایی دارد که عبارت است از ارائه دادخواست اعسار از پرداخت مهریه. اعسار از پرداخت مهریه یعنی اینکه زوج ادعا می کند برای پرداخت یکجای مهریه توانایی مالی کافی ندارد. بنابراین باید این موضوع را برای دادگاه اثبات کند. برای این موضوع، زوج می تواند از دو شاهد برای عدم توانایی خود استفاده کند. لکن بر هر حال دادگاهها در این زمینه سخت گیری می کنند و معمولا با ادعای اعسار زوج به راحتی موافقت نمی نمایند.

در واقع به زعم حقیر چون موضوع خانواده یک مسئله اجتماعی است، باید دادگاهها در برخورد با آن معقولانه تر عمل نمایند و در صورتی که محرز شود، واقعا برای طرفین ادامه زندگی مشترک امکان ندارد از نگاه داشتن ایشان، به هر قیمتی در زوجیت امتناع نمایند و اگر مرد امکان پرداخت یکجای مهریه را ندارد، به شکلی معقول و منطقی  با این موضوع برخورد کرده و به شکلی که موجب تضییع حقوق زن نشود، بین ایشان فراغ برقرار نمایند. لکن در کشور ما متاسفانه نگاه مردم و دادگاهها به مقوله ازدواج غالبا مادی است و به همین جهت، پروسه طلاق نیز با اشکالات عدیده ای همراه است.

طرح دادخواست اعسار:

دعوای اعسار از پرداخت مهریه را نمی توان همزمان با ارائه دادخواست طلاق مطرح نمود. چون دادگاهها در این مرحله اعسار را مورد پذیرش قرار نمی دهند، در این زمینه آراء مختلفی نیز از دیوان عالی کشور صادر شده است که در آن استدلال نموده اند که چون با طرح دعوی طلاق هنوز دینی بر عهده مرد مستقر نشده تا نسبت به آن دعوای اعسار مطرح شود، بنابراین اعسار هم زمان با دعوی طلاق محکوم به شکست است. اما بسیاری از شعب دعوی اعسار از پرداخت مهریه را پس از شروع دعوی طلاق و در اثنای رسیدگی پذیرفته اند که با توجه به استدلال فوق الذکر ، قابل تامل است. لکن به هر حال رویه، این دعوی را اگر پس از ثبت دادخواست طلاق مطرح می شود، می پذیرد.

قبل از تصمیم گیری در هر زمینه ای، گرفتن مشاوره از افراد متخصص، لازمه کار میباشد. برای گرفتن مشاوره از وکیل پایه یک دادگستری، اینجا را کلیک کنید.

سایر حقوق مالی زوجه:

همانگونه که مطرح شد، دادگاهها موظف و مکلفند ضمن رسیدگی به دعوی طلاق، نسبت به همه حقوق مالی و غیر مالی طرفین در رای صادره اظهار نظر کنند. بنابراین موضوعاتی مثل جهیزیه، نفقه، اجرت المثل، نحله نیز باید مورد رسیدگی قرار گیرد.

در این رابطه طرفین باید اظهارات و دلایل خود را نسبت به موارد فوق الذکر در دادگاه ارائه نمایند. مثلا در موضوع جهیزیه زوجه اگر مدعی حقی باشد می تواند سیاهه جهیزیه که به امضا زوج رسیده است را ارائه نماید، یا برای اثبات ادعای خود در صورتی که امضا زوج را ذیل سیاهه ندارد، از شهادت شهود استفاده نماید.

در موضوع اجرت المثل نیز معمولا رویه دادگاه این است که زوجه باید دو شرط مربوطه را ثابت نماید که اعم از 1- عدم قصد تبرع در انجام امور خانه و فرزندان و 2- انجام افعال مذکور به دستور زوج. این موارد برای دعوی اجرت المثل باید اثبات شود تا دادگاه بتواند رای صادر نماید.

در مورد نفقه زوج باید ثابت نماید که نفقه زوجه را پرداخته است. در واقع اصل بر عدم است و این یعنی دادگاه فرض میگیرد، زوج مبالغی بابت نفقه نپرداخته است ولی با ارائه دلایل توسط زوجه از طریق ادله و شهادت شهود می توان پرداخت نقه را اثبات نمود.

همچنین است در سایر موارد که به هر حال زوجین باید هر کدام ادعای خود را ثابت نمایند.

تعیین تکلیف در مورد فرزندان:

اگر در زندگی مشترک زوجین فرزندی وجود داشته باشد دادگاه باید تکیف حضانت ایشان و وضعیت ملاقات زوجی که حضانت ندارد را با فرزندان مشخص کند. معمولا حضانت فرزندان تا 7 سال را به عهده زوجه می گذارند و پس از آن حضانت با پدر است. لکن زوجین می توانند بر خلاف آن توافق کنند و یا ادعای عدم صلاحیت طرف دیگر را مطرح کنند و یا موضوع صلاح فرزندان را مطرح نمایند. به هر حال با توجه به وضعیت پرونده باید از یکی از این راهها برای اخذ حضانت فرزندام وارد شد.

طرف دیگر که حضانت فرزندان را از دست می دهد یا نمی خواهد، می تواند هفته ای لااقل یک مرتبه فرزندان را ملاقات نماید. این موضوع نیز باید در رای صادره با ذکر روز و ساعت شروع وپایان ملاقات، مشخص گردد.

و در آخر نیز موضوع نفقه فرزندان است که طبق قانون به عهده پدر است و پدر موظف است برای پسر تا زمانی که تحصیل می کند و برای دختر تا زمانی که شوهر می کند، نفقه پرداخت نماید.

داوود اسیوند، وکیل پایه یک دادگستری، متخصص در پرونده های طلاق، خانواده، مهریه، دیه، ارث و چک، آماده خدمات رسانی به شما عزیزان میباشد.

در صورت نیاز به مشاوره می توانید از طریق راههای ذیل با وکیل پایه یک دادگستری در ارتباط باشید.

   تلفن                        موبایل 

02144270612         09129215258

5/5 (2 نظر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.