استرداد هبه :

استرداد هبه یا رجوع به هبه یا عدول از هبه به معنای بازستاندن هدیه ای است که سابقا اعطا شده و یک عمل حقوقی است. استرداد هبه مستلزم وجود مال هدیه شده نزد هدیه گیرنده است.

استرداد هبه هم نسبت به اموال منقول امکان پذیر است هم نسبت به اموال غیر منقول. یعنی هم نسبت به طلا و جواهر و خودرو و امثالهم ممکن است ( اموال منقول ) و هم نسبت به ملک و آپارتمان و مغازه و زمین ( اموال غیر منقول ) .

هبه به معنای هدیه است. زمانی که شخصی هدیه به دیگری می دهد، می تواند مادامی که هدیه مذکور موجود است آن را مسترد نماید. مثلا شوهری به همسر خود یک خودرو هدیه داده، مبالغ آن را داده باشد و سند آن را به نام وی زده باشد. مادامی که خودرو موجود باشد می تواند تقاضای استرداد خودرو را به دادگاه داده و سند آن را جهت جلوگیری از نقل و انتقال توقیف نماید. این دادخواست حسب مورد نیاز به تغییراتی در جزئیات دارد که در ادامه بیشتر از آن سخن خواهیم گفت.

هبه چیست:

بر اساس تعریف قانونی در ماده 795 قانون مدنی:

هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجاناً به کس دیگری تملیک میکند تملیک‌ کننده واهب طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه میگویند.

ماده قانونی مهم در این رابطه ماده 803 قانون مدنی است؛

بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقاء عین موهوبه از هبه رجوع کند مگر در موارد ذیل:
۱ –  در صورتی که متهب پدر یا مادر یا اولاد واهب باشد.
۲ – در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد.
۳ – در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود خواه قهراً مثل اینکه عین موهوبه برهن داده شود.
۴ – در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود.

اولین پیشنهاد ما به شما مراجعه به وکیل دادگستری متخصص دعاوی خانواده می باشد. داوود اسیوند وکیل پایه یک دادگستری و متخصص در زمینه دعاوی ارث می تواند در این موارد همراه و مشاور شما باشد.

عین موهوبه: عین موهوبه به معنای مالی است که مورد هبه قرار گرفته است. به بیان دیگر مالی که هدیه شده است را در گفتار حقوقی عین موهوبه می گویند. عین به دلیل آنکه وقتی مالی هبه می شود، تبدیل به یک مال مشخص می گردد که از سایر اموال شبیه خود جدا می شود. مثلا یک خودرو پراید صفر تا قبل از اینکه توسط خریدار انتخاب شود یا به وی تحویل شود، یک مال مثلی است، به بیان دیگر امثال آن بسیار است. اما به محض انتخاب توسط شخص خریدار یا تعلق به وی تبدیل به عین می شود و در واقع منحصر به فرد می گردد. بنابراین عین در زبان حقوق به معنای منحصر به فرد بودن است.

موهوبه نیز اسم مفعول هبه است که اشاره به مالی دارد که مورد هبه و هدیه قرار گرفته است.

متهب:   در زبان حقوقی به معنای شخصی است که هبه به نفع وی انجام شده است. در واقع به شخصی که مالی را هدیه می گیرد متهب گویند.

واهب: واهب اسم فاعل هبه است و در فقه و حقوق به شخصی اطلاق می گردد که هبه را انجام می دهد. به بیان دیگر شخص هدیه دهنده را واهب می گویند.

چند نکته:

توجه داشته باشید که مقدمه ماده با این اصل شروع می شود که با بقاء عین موهوبه هبه قابل رجوع است. بنابراین اگر عین موهوبه مورد خرید و فروش قرار گیرد یا به شخص دیگری منتقل شود دیگر قابل رجوع نخواهد بود. مثلا زن یک خودرو برای شوهر خود خریداری کرده است و شوهر آن خودرو را فروخته و با وجوه آن را بابت بدهی خود به شخص ثالثی پرداخته است. در این وضعیت امکان رجوع به هبه وجود ندارد.

اگر متهب یا شخصی که هدیه گرفته است و هبه به وی تحویل شده است، فرزند شخص واهب ( شخص هدیه دهنده ) باشد، یا مادر یا پدر وی باشد، امکان استرداد هبه وجود ندارد. پس مثلا اگر پدری به دلیل آنکه فرزندش در زمان پیری مراقب او باشد یک منزل مسکونی به فرزند خود هدیه داده باشد، اما بعدها فرزند به این انتظار پدر جواب منفی بدهد و موجب ناراحتی وی شود، پدر دیگر نمی تواند با موضوع استرداد هبه مال خود را مسترد کند. توجه داشته باشید که به هر حال حسب مورد و با توجه به شرایط و اوضاع و احوال می توان دعاوی دیگری مثلا برای همین موضوع پدر و فرزندی مطرح کرد، لکن چون اینک ما در حال توضیح موضوع استرداد هبه هستیم در مورد مثالها توضیح بیشتری ارائه نمی کنیم و صرفا می گویم که دعوی استرداد هبه در این مسئله موضوعیت پیدا نمی کند، اما به هر حال ممکن است بتوان دعاوی با عناوین دیگری در ارتباط با چنین مسئله ای مطرح نمود.

نکته کلیدی:

در طرح دعوی رجوع به هبه نکته کلیدی ارسال اظهارنامه است. اظهارنامه یک ابلاغ قضایی برای مطالبه یا اعلام مطلبی به گیرنده اظهارنامه است. در اظهارنامه مذکور باید شخص واهب ( هدیه دهنده ) به شخص متهب ( هدیه گیرنده ) اعلام نماید که من از این تاریخ نسبت به هدیه ای که به شما داده ام رجوع می نمایم. این مضمون می تواند به اشکال مختلف نوشته شود ولی در نهایت باید به صراحت اعلام رجوع از هبه در آن متن قید گردد. اظهارنامه باید از طریق دفاتر خدمات قضایی برای متهب ارسال شود.

ماده 805 قانون مدنی:

بعد از فوت واهب یا متهب رجوع ممکن نیست.

قبل از تصمیم گیری در هر زمینه ای، گرفتن مشاوره از افراد متخصص، لازمه کار میباشد. برای گرفتن مشاوره از وکیل پایه یک دادگستری، اینجا را کلیک کنید.

بنابراین بعد از فوت هر یک از هدیه دهنده و هدیه گیرنده دیگر امکان رجوع به هبه وجود ندارد. پس اگر شخصی که هدیه گرفته است فوت نماید و مال موهوبه در اختیار ورثه وی باشد، هدیه دهنده نمی تواند به استناد اینکه اصل مال هنوز موجود است، ادعای باز پس گرفتن هبه را نسبت به ورثه نماید. نتیجه طرح چنین دعوایی می تواند قرار عدم استماع دعوی یا قرار رد دعوی به جهت عدم توجه دعوی به خواندگان باشد.

موضوع قابل توجه در عقد هبه آن است که عقد هبه جزء عقود عینی است. یکی از خصوصیات عقد عینی آن است که تا زمانی که مال مورد قرارداد به شخص هدیه گیرنده تحویل نشود، آن عقد محقق نشده است. به عنوان مثال شوهری به همسرش می گوید من می خواهم  جواهرات مادر مرحومم را که بر اساس تقسیم ترکه به من رسیده است را به شما هدیه کنم. مادامی که شوهر جواهرات مذکور را در اختیار همسرش قرار نداده باشد، زن نمی تواند مدعی مالکیت جواهرات شود و هر دعوایی در زمینه مطالبه جواهرات از طرف زن محکوم به شکست است. حال فرض کنیم که زن بدون اجازه شوهر به طریقی به جواهرات دسترسی پیدا کند و آنها را تصاحب کند. در چنین فرضی به دلیل آنکه اساسا هبه واقع نشده است، دعوای استرداد هبه نیز به لحاظ حقوقی معنا نخواهد داشت و مرد برای باز پس گیری جواهرات باید ” دعوی مطالبه جواهرات ” مطرح کند نه ” دعوای استرداد هبه ” . به همین دلیل است که در ابتدای ماده 803 قانون مدنی سخن از قبض کرده است.

بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقاء عین موهوبه از هبه رجوع کند.

در این رابطه ماده 798 قانون مدنی چنین اشعار می دارد:

هبه واقع نمیشود مگر با قبول و قبض متهب اعم از اینکه مباشر قبض خود متهب باشد یا وکیل او و قبض بدون اذن واهب اثری ‌ندارد.

قبض به همین معنای گرفتن هبه است. قبض هر مالی به فراخور وضعیت خاص آن ممکن است متفاوت باشد. مثلا قبض خودرو با گرفتن کلید ( سوئیچ ) واقع می شود، قبض خانه یا باغ حسب مورد با تخلیه آن محل از وسایل صاحب قبلی و با گرفتن کلید آن واقع می گردد.

البته قانونگذار در ماده 800 قانون مدنی مقرر نموده است:

در صورتی که عین موهوبه در ید متهب باشد محتاج به قبض نیست.

در این مورد دیگر نیاز به قبض مجدد بر اساس مواردی که معروض شد، وجود ندارد.

نکته دیگر آنکه برای هبه اموال منقول بهتر آن است که هبه نامه در محضر اسناد رسمی تنظیم گردد و صرف انتقال ملک به صورت رسمی ممکن است در دادگاهها هبه تلقی نگردد. البته عرف آن است که همین که انتقال ملک بدون دریافت مبلغ بوده باشد، هبه محسوب می شود اما به هر حال گاهی ممکن است، شخص هبه گیرنده مدارکی دال بر وجود طلب از هبه گیرنده ارائه نماید و مدعی شود که انتقال سند ملک بابت عوض آن طلب یا به عوض کاری بوده که وی انجام داده، بنابراین در اینجا عدم وجود هبه نامه رسمی ممکن است ایجاد مشکل نماید.

همانگونه که در ماده 801 قانون مدنی قانونگذار به این موضوع اشاره می نماید.

هبه ممکن است معوض باشد و بنابراین واهب میتواند شرط کند که متهب مالی را به او هبه کند یا عمل مشروعی را مجاناً بجا آورد.

نکته آخر اینکه بر اساس ماده 797 واهب باید مالک مالی باشد که هبه می‌کند. بنابر این هبه کننده باید مالک مال باشد و هبه مال پدر یا مادر به همسر اساسا هبه محسوب نمی شود. مگر آنکه همان شخص مالک شخصا هبه را تنفیذ نماید. یعنی مثلا شوهری جواهرات مادرش را که در قید حیات است به همسرش هدیه می کند. این هدیه عقد هبه محسوب نمی شود چون مالک مال شخص دیگری است و واهب ( شوهر ) مالک آن مال نبوده است. در این فرض اگر مادر این هدیه را تایید نماید، عقد هبه صورت گرفته است.

به هر حال به فراخور موضوع ممکن است طرح دعوی عدول از هبه بهترین گزینه نباشد و با توجه به طولانی بودن مدت دادرسی ها اگر دعوی به صورت اشتباه مطرح گردد می تواند موجبات از بین رفتن وقت و هزینه اشخاص گردد.

داوود اسیوند، وکیل پایه یک دادگستری، متخصص در پرونده های طلاق، خانواده، مهریه، دیه، ارث و چک، آماده خدمات رسانی به شما عزیزان میباشد.

در صورت نیاز به مشاوره می توانید از طریق راههای ذیل با وکیل پایه یک دادگستری در ارتباط باشید.

   تلفن                        موبایل 

02144270612         09129215258

5/5 (1 نظر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.